loader-img
loader-img-2
هدر ارسال پستی

کتاب روایت و کنش جمعی از سوی نشر اطراف منتشر شد

کتاب روایت و کنش جمعی از سوی نشر اطراف منتشر شد

آن‌هایی که می‌خواهند اجتماع را به کنش جمعی برانگیزند تلاش می‌کنند لحظه را روایتمند کنند. هدف آن‌ها این است که مخاطبان را مفتون روایت دراماتیکی کنند که مشخص می‌کند چه اتفاقی دارد می‌افتد و چه چیزهایی در معرض خطرند. به همین دلیل، پیش‌درآمد کنش جمعی اغلب گردهمایی، دل و جرئت دادن در رختکن، چند لحظه دعا یا نطقی روحیه‌بخش در شب حمله است. خیلی وقت‌ها این قصه‌ها درباره‌ی ظلم یا نوعی تراژدی قریب‌الوقوع‌اند تا اجتماع را متوجه منافعش کنند، ارزش‌هایش را به یادش بیاورند و احساساتش را برانگیزند.

چرا روایت؟

آن‌هایی که می‌خواهند اجتماع را به کنش جمعی برانگیزند تلاش می‌کنند لحظه را روایتمند کنند. هدف آن‌ها این است که مخاطبان را مفتون روایت دراماتیکی کنند که مشخص می‌کند چه اتفاقی دارد می‌افتد و چه چیزهایی در معرض خطرند. به همین دلیل، پیش‌درآمد کنش جمعی اغلب گردهمایی، دل و جرئت دادن در رختکن، چند لحظه دعا یا نطقی روحیه‌بخش در شب حمله است. خیلی وقت‌ها این قصه‌ها درباره‌ی ظلم یا نوعی تراژدی قریب‌الوقوع‌اند تا اجتماع را متوجه منافعش کنند، ارزش‌هایش را به یادش بیاورند و احساساتش را برانگیزند.


قصه‌گوها چه می‌کنند؟

قصه‌گوها با قرار دادن مشکلات کنونی در بطن کلان‌روایت‌ها زمانِ حال را تاریخی می‌کنند. پیام آن‌ها این است که آنچه امروز رخ می‌دهد قسمتی از قصه‌ا‌ی بزرگ‌تر است، ماجرایی در قصه‌ی جمعی ما؛ قصه‌ای که اهمیت تاریخی دارد.
در کنش جمعی، این نوع غوطه‌وری در روایت را زیاد می‌بینیم. الگوی اعتراض علیه جهانی‌سازی با الگوی راه‌پیمایی حامیان جنبش حقوق مدنی‌ که در 1963 پیش از سخنرانی «من رؤیایی دارمِ» کینگ برگزار شد یا تجمعی که هواداران تی‌پارتی حدود نیم قرن بعد در محوطه‌ی بنای یادبود لینکلن برگزار کردند تفاوت چندانی نداشت. در چنین لحظه‌هایی، کلان‌روایت‌ها هم بازگو (یا یادآوری) می‌شوند؛ کاری که کمک می‌کند جامعه در برابرِ قصه‌ی خاصی که حالا گفته می‌شود پذیرا‌تر باشد. از این گذشته، قصه‌گوها با قرار دادن مشکلات کنونی در بطن کلان‌روایت‌ها زمانِ حال را تاریخی می‌کنند. پیام آن‌ها این است که آنچه امروز رخ می‌دهد قسمتی از قصه‌ا‌ی بزرگ‌تر است، ماجرایی در قصه‌ی جمعی ما، قصه‌ای که اهمیت تاریخی دارد. به همین دلیل است که رهبران جنبش حقوق مدنی، وقتی قصه‌ی این جنبش را می‌گویند، پای اسطوره‌های آمریکا و کتاب مقدس را به میان می‌آورند و رهبران تی‌پارتی حکایت ایستادگی نیاکان فکری‌شان مقابل استبداد بریتانیا در مهمانی چای بوستون را بازگو می‌کنند.


روایت و حس اضطرار اکنون...

اینرسی یا لَختی دشمن کنش جمعی‌ست. خیلی وقت‌ها مشکل اصلی کسانی که می‌خواهند دیگران را به کنش جمعی برانگیزند غلبه بر تمایل به منتظر ماندن به جای دست‌به‌کار شدن است. به همین دلیل، معمولاً رهبران سعی می‌کنند نوعی حس بحران به وجود آورند و زمان حال را نقطه‌ی عطف قصه جلوه دهند، لحظه‌ای که تعیین می‌کند قصه به پیروزی ختم می‌شود یا به تراژدی. مارشال گانتس، جامعه‌شناس و فعال اتحادیه‌های صنفی، این قصه را «قصه‌ی اکنون» می‌نامد. کینگ در 1963 در «نامه‌ای از زندان برمینگام» چنین نوشت: شاید بپرسید چرا کنش مستقیم؟ چرا تحصن و راه‌پیمایی و مانند این‌ها؟ مگر مذاکره راه بهتری نیست؟ کاملاً حق دارید دنبال مذاکره باشید. در واقع، هدف کنش مستقیم دقیقاً همین است. کنش مستقیمِ خشونت‌پرهیز تلاش می‌کند چنان بحرانی بسازد و چنان تنشی راه بیندازد که جامعه‌ای که مدام از مذاکره طفره رفته مجبور به رویارویی با مسئله شود. تلاش می‌کند مسئله را چنان دراماتیک کند که دیگر نشود نادیده‌اش گرفت.

کینگ در سخنرانی «من رؤیایی دارم» هم می‌خواست از لحظه‌ی اکنون همان نقطه‌ی سرنوشت‌سازی بسازد که پی‌رنگ، از آن‌جا به بعد، یا ناگزیر به سوی تراژدی پیش خواهد رفت یا به سمت پیروزی تغییر جهت می‌دهد.
ما به این مکان رفیع آمده‌ایم تا اضطرارِ شدیدِ اکنون را به یاد آمریکا بیاوریم. برای این‌که خوش‌دلانه پا سست کنیم یا قرص آرام‌بخش حرکت تدریجی را ببلعیم وقت نداریم. حالا وقتش رسیده که وعده‌ی دموکراسی را عملی کنیم. حالا وقتش رسیده که از تاریکی به در آییم، دره‌ی تفکیک نژادی را ترک کنیم و در جاده‌ی آفتاب‌گیر عدالت نژادی گام برداریم. حالا وقتش رسیده که ملت‌مان را از شن‌های روان بی‌عدالتی نژادی بیرون بکشیم و به کوه استوار برادری برسانیم. حالا وقتش رسیده که عدالت را برای همه‌ی خلق خدا عملی کنیم.


قصه امید...

شایان توجه است آن‌هایی که قصه‌ی اکنون را می‌گویند قصه‌ای درباره‌ی امید به آینده هم می‌گویند، قصه‌ای که پایانش نوشته نشده و هنوز ممکن است با پیروزی تمام شود. کینگ در سخنرانیِ «من رؤیایی دارم»، پیش از آن‌که معروف‌ترین جمله‌هایش را به زبان بیاورد، گفت «مبادا که به دره‌ی نومیدی بغلتیم. دوستان، امروز به شما می‌گویم که با وجود دشواری‌ها و سرخوردگی‌های این لحظه، من هنوز رؤیایی دارم.» بدون امید، خشم می‌تواند به دلسردی تبدیل شود.


روایت و کنش جمعی ...

مباحث کتاب روایت و کنش جمعی در قالب سه بخش اصلی تنظیم شده‌اند: بخش اول با موضوع کنش جمعی و نظریه‌های موجود درباره‌ی شیوه‌ی غلبه‌ی گروه‌ها و جوامع بر موانع کنش جمعی سروکار دارد؛ بخش دوم سراغ این بحث می‌رود که ما انسان‌ها تا چه حد حیوان قصه‌گو هستیم و در نتیجه، تا چه حد با قصه‌هایی که می‌شنویم برانگیخته می‌شویم؛ و بخش سوم بررسی می‌کند که ابزار روایت چگونه اجتماع را قادر می‌کند که تحقق یک خیرِ جمعی را به دغدغه و منفعتِ مشترک اعضایش تبدیل کند و برای رسیدن به این هدف، موانعِ کنش جمعی را از سر راه بردارد.

در این چهارچوب کلی، میر نخست مهم‌ترین موانع تحقق کنش جمعی را بررسی می‌کند و شرح می‌دهد که صاحب‌نظران علوم اجتماعی و رفتاری چگونه غلبه‌ی گروه‌های انسانی بر این موانع را توضیح می‌دهند. گروه‌های انسانی برای هر نوع کنش جمعیِ موفق باید بر مفت‌سواری غلبه کنند، به اعضای خود خاطرجمعی بدهند، رفتارهای اعضا را هماهنگ کنند و مهم‌تر و دشوارتر از همه، منافع و دغدغه‌های مشترک بسازند. میر معتقد است با توجه به دشواریِ غلبه بر چنین موانعی، نظریه‌های متعارف فعلی همیشه و در همه‌ی موارد نمی‌توانند توضیح دهند که انسان‌ها واقعاً چگونه این موانع را از سر راه برمی‌دارند و با کنش جمعیِ هماهنگ تحققِ خیری جمعی را ممکن می‌کنند. بنابراین، جای خالی بزرگی برای نظریه‌ای وجود دارد که توضیح بهتر و جامع‌تری برای کنش جمعی عرضه کند. و این‌جاست که میر نظریه‌ای نو مطرح می‌کند: نظریه‌ای روایت‌محور درباره‌ی کنش جمعی.

اما میر، پیش از شرح مفصل این نظریه، به نقش چشمگیر قصه‌ها در ذهن و عمل ما می‌پردازد و بررسی می‌کند که قراردادهای مربوط به پی‌رنگ، شخصیت و علیت چگونه رمزگان روایی مشترکی می‌سازند که با آن می‌شود معانی پیچیده را منتقل کرد و فهمید. بعد، سراغ نقش روایت در ذهن می‌رود و کارکرد‌های مهم روانی و شناختی قصه‌ها را مرور می‌کند. او می‌گوید ما انسان‌ها، به‌مثابه‌ی موجودات برساخته‌ی روایت، می‌توانیم با قصه‌هایی که دیگران برایمان می‌گویند برانگیخته شویم و قصه‌ی خوب می‌تواند ذهن‌مان را تسخیر کند، باورهایمان را تغییر دهد و دغدغه‌هایی جدید برای ما بسازد.

در نهایت، میر مباحث دو بخش اول کتاب را کنار هم می‌گذارد تا نقش روایت‌های مشترک در برانگیختنِ کنش جمعی را توضیح دهد. او می‌گوید که اجتماع، به واسطه‌ی روایت‌های مشترک، می‌تواند در حوزه‌های مختلف، منافع مشترکی برای اعضای خود تعریف کند و آن‌ها را به کنش جمعی برای تأمین این منافع سوق دهد. اما این نکته را هم نباید نادیده گرفت که هر روایت و هر قصه‌ای لزوماً به کنش جمعی نمی‌انجامد. عوامل زیادی در این‌که قصه‌ای ذهن اجتماع را تسخیر کند یا نه دخیل‌اند، از جمله این‌که امتیازِ قصه گفتن در دست کیست و آیا قصه منافع شخصی را تقویت می‌کند یا نه. اما میر معتقد است قصه‌های اثرگذار همان‌ قصه‌هایی‌اند که با قصه‌هایی که اجتماع از قبل در ذهن دارد، یعنی با اسطوره‌های دینی، تاریخی، سیاسی و عامیانه‌ی فرهنگش همساز باشند.

به باور میر، چنین قصه‌ها و روایت‌هایی با تبدیل مشارکت در کنش جمعی به نمود اساسیِ هویت شخصی، مشکل مفت‌سواری را حل می‌کنند، با امکان‌پذیر کردن تصور رفتار بایسته برای اعضای اجتماع و تعیین شکل و شمایل تشریک مساعی، همکاری‌ها را هماهنگ می‌کنند، و با قاب‌بندیِ همکاری در قالب ضرورتِ دراماتیک روایت خودزندگی‌نامه‌ایِ اعضای جامعه، آن‌ها را به همکاری متعهد و درباره‌ی همکاریِ دیگران خاطرجمع و مطمئن می‌کند.

البته میر از یاد نمی‌برد که ابزار کارآمد و قدرتمندِ روایت همیشه بی‌زیان و بی‌خطر نیست. همان ابزاری که رهبران جنبش‌های برابری‌طلب و عدالت‌خواه بارها و بارها از آن برای بسیج مردم در مبارزه با ظلم و تبعیض استفاده کرده‌اند، برای همراه کردنِ مردم با نازیسم و فاشیسم و پوپولیسم هم به کار گرفته شده‌اند. در واقع، روایت هم، مثل همه‌ی ابزارهای قدرتمند دیگر،‌ می‌تواند خطرناک و ویرانگر باشد و به همین دلیل، فهم قدرت روایت و به‌کارگیری محتاطانه و سنجیده‌اش اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

از سایت نشر اطراف

برای خرید کتاب روایت و کنش جمعی از این لینک اقدام کنید.

طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک