فهمیدم چرا درن و بقیهٔ آن بچه بدجنسها به آن دختره که آدامس خرسی داشت میگفتند ب ـ ب ـ ب ـ بتسی. چون که گاهی نمیتواند درست و حسابی کلمهها را بگوید مخصوصاً اول کلمهها را. مثلِ ب و ت یا ک. وقتی خانم رز سر کلاس به او گفت که چند خط از روی درسمان بلند بلند بخواند، متوجه این موضوع شدم. پسرها هرهر خندیدند و صورت دختره قرمز شد و صدایش آنقدر آهسته و آرام شد که شنیده نمیشد. تا اینکه بالاخره خانم رز گفت: «متشکرم بتسی، عالی بود.»
بتسی زیاد حرف نمیزند.
از کالیستا دربارهٔ این موضوع سؤال کردم و کالیستا گفت که شاید بتسی لکنت زبان دارد که حرف زدن را برای آدم سخت میکند.
از بتسی خوشم میآمد. سرِ ناهار بدون اینکه حتی اسم آدامس بیاورم، به من آدامس خرسی میداد. ما حتی همدیگر را برای کار توی کتابخانه انتخاب کردیم و وقتی خانم رز دربارهٔ کارتِ اطلاعاتِ آنلاینِ هر کتاب توضیح داد و من گیج شدم، بتسی مسخرهام نکرد. فقط جای درستی را که باید کلیک میکردم، نشانم داد. برایم مهم نبود که بتسی زیاد حرف نمیزد. چون گاهی سخت است که آدم منظورش را بگوید و فکر کردم شاید بیشتر وقتها به هر حال منظورش را میفهمم.
مطلقا، تقریبا
5 / 0
- ناشر : پیدایش
- زبان کتاب : فارسی
- تعداد صفحات : 336
- سال نشر : 1397
- چاپ جاری : 3
- نوع جلد : شومیز
- شابک : 9786002964229
- قطع : پالتویی
- مترجم : فریده خرمی
- حداقل رده سنی : 12
- حداکثر رده سنی : 15
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران