یک روز بعد از ظهر که ستوان یشکه مرخصی داشت، با یک بسته کیک خوشگل و دیدنی، پیش خانوادهی «تیش بین» رفت. مادر امیل قهوهی سفارشی درست کرده بود. آن وقت سهتایی در اتاقی مرتب، دورِ یک میزگرد نشستند و از خودشان پذیرایی کردند. بشقاب بزرگ کیکخوری به تدریج خالی میشد. امیل دیگر نمیتوانست نفس بکشد. آقای یشکه تعریف کرد شهردار که «نوی شتات» میخواهد جادهی مالروی قدیمی را خراب کند و جایش مسیری درست و حسابی برای اتوبوس برقی بسازد. فقط و فقط هم یک مشکل دارد؛ آن هم مشکل مالی است. امیل پرسید: «چرا مترو درست نمیکنند؟ اگر چه جادهی مالروی ما از بین رفته ولی اتوبوس برقی که همه جا هست.»
امیل و سه پسر دوقلو
5 / 0
- ناشر : محراب قلم
- زبان کتاب : فارسی
- تعداد صفحات : 196
- سال نشر : 1397
- چاپ جاری : 1
- نوع جلد : شومیز
- شابک : 9786004131926
- قطع : رقعی
- مترجم : سپیده خلیلی
- حداقل رده سنی : 10
- حداکثر رده سنی : 15
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران