همگی دوباره سوار اژدرهایشان شدند. صدای ترق و توروق و تلق و تولوق و غرش موتورهای راهزن ها بلند شد. راهزن ها از زمین بلند شدند و طولی نکشید که از نظرها ناپدید شدند شبح در حالی که لبخند بر لب داشت، گفت: «می دانی، به خودم می گفتم ماشین رؤیا درست همان چیزی است که همه لازم دارند. انواع و اقسام چیزهای خوب را برای این دنیا به ارمغان می آورد. فقط فکرش را بکن چگ ویت! ماشینی که رؤیای همه ی آدم ها را به واقعیت تبدیل کند...»
چگ ویت اسکلیت فرار می کند
5 / 0
- ناشر : هرمس (کیمیا)
- زبان کتاب : فارسی
- تعداد صفحات : 188
- سال نشر : 1399
- چاپ جاری : 3
- نوع جلد : شومیز
- شابک : 9789647100267
- قطع : پالتویی
- مترجم : مژده دقیقی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران