loader-img
loader-img-2
هدر ارسال پستی

برای تاریخ می گویم 3

5 / 0
like like
like like

«سعید علامیان» نویسنده کتاب‌های «برای تاریخ می‌گویم» از اولین دیدارش با «محسن رفیق‌دوست» می‌گوید:
اولین ملاقات ما با حاج محسن رفیق‌دوست، در یک روز زمستانی از سال 1388 انجام شد. فتح‌الله جعفری، اسباب این وصل را فراهم کرد و در این معارفه حضور داشت. آن‌ دو، خاطراتی را از دوران جنگ تازه کردند. جعفری که سال‌هاست به جمع‌آوری اسناد دوران جنگ مشغول است، از اسناد بی‌شماری گفت که بر نقش رفیق‌دوست در تدارکات و لجستیک جنگ دلالت می‌کند. او پس از این مقدمه، سکان کلام را به من سپرد. صحبت دربارۀ اهمیت خاطرات شفاهی و رسالت تاریخ‌سازان برای انتقال محفوظاتشان به آیندگان، می‌توانست شروع خوبی برای تحریک و تحریص طرف مقابل باشد. نمی‌دانم از شنیدن این صحبت‌ها بود یا اشتیاقی که چشم‌هایم آن را برملا می‌کرد، که رفیق‌دوست متقاعد شد در این کار جدی‌ام. پاسخش مثبت بود.
اولین قرار گذاشته شد و رفتم. این جلسه، روز 16 دی ماه 1388 در دفتر کار او، در مؤسسۀ بنیاد تعاون نور برگزار شد. حدود دو ساعت صحبت کردیم و همین مقدار کافی بود که طراحی ذهنی مرا برای تألیف کتاب خاطرات او به‌ هم بریزد. دریافتم که باید طرحی دیگر دراندازم و حاج محسن رفیق‌دوست کسی نیست که بشود از او به روش معمول خاطره‌نگاری خاطرات ممتد بر سیاق من‌ راوی کتابی بیرون داد؛ ذهنی لبریز از اطلاعات خرد و کلان که تنها با مرور در حوادث تاریخ می‌توان به آن دست‌ یافت. دریافت این اطلاعات مستلزم آن بود که در حد وسع خودم به وقایع تاریخی رجوع کنم. از او مهلتی خواستم و مدتی در آرشیو مطبوعات درنگ کردم، تا بتوانم سؤالات دسته‌بندی‌شده و مشخصی را فراهم کنم.

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "برای تاریخ می گویم 3" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک