و آنگاه هیچ کس نماند
165,000 تومان
نادیا به مدرسهمان آمد. وارد کلاسی شد که من در آن درس میخواندم. صندلیاش از صندلی من دور بود و همهاش نگاهش میکردم. وقتی حرف میزد از دور نگاهش میکردم. از نزدیک نگاهش میکردم.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران