loader-img
loader-img-2
هدر ارسال پستی

موریگان کرو در سرزمین نورمور

5 / 0
like like
like like

موریگان کرو از تنهایی وحشت دارد. او هم مثل هرکس دیگری می‌خواهد برای خودش خانواده‌ای داشته باشد؛ و می‌خواهد خانواده‌اش دوستش داشته باشند. موریگان کرو نفرین‌شده است. دست‌کم دیگران که این‌طور می‌گویند! او در شامگاهان، که نحس‌ترین روز سال است، به دنیا آمده، برای همین هم تمام بدبختی‌های منطقه را گردن او می‌اندازند، از تگرگ گرفته تا سکته‌ی قلبی و همه‌چیز! از همه بدتر این‌که به‌خاطر این نفرین او محکوم است که در نیمه‌شب تولد یازده‌سالگی‌اش بمیرد. آن هم وقتی که دلش می‌خواهد با تمام وجودش زندگی کند! اما وقتی موریگان در انتظار سرنوشتش نشسته، مردی عجیب‌و‌غریب و جالب، به اسم ژوپیتر نورث ظاهر می‌شود. او موریگان را درست زمانی که همه می‌گویند آخرین شب زندگی اوست، و تحت تعقیب و سوار بر اسب است، به جایی امن، شهری مخفی و جادویی به اسم نِوِرمور می‌برد...

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "موریگان کرو در سرزمین نورمور" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک