loader-img
loader-img-2

قصه یک سال مزخرف

5 / 0
like like
like like

جت بعد از سالی مزخرف ، برای گذراندن تعطیلات تابستان پیش مادربزرگش می‌رود. او که حالا می‌داند هر شروع تازه‌ای به معنای یک شروع خوب نیست، با این امید به خانه‌ی ساحلی مادربزرگش می‌رود که بتواند همه چیز را فراموش کند.
اما جت رازی در دل دارد: راز و خاطراتی از آن سال مزخرف که در ذهنش مرور می‌شوند و همچون سنگ‌های ساحلی صیقل می‌خورند.

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "قصه یک سال مزخرف" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک