سفر خروج
- ناشر : امیرکبیر
- زبان کتاب : فارسی
- تعداد صفحات : 310
- سال نشر : 1398
- چاپ جاری : 1
- نوع جلد : شومیز
- شابک : 9789640020623
- قطع : رقعی
- مترجم : غلام رضا امامی
- دسته بندی : بزرگسال
محصولات مرتبط
«عبدالرحمان شرقاوی» در نمایشنامه «سفر خروج» از حرکات و جوششها و دیالوگها به دقت در جای مناسب استفاده کرده است. نمایشنامه خروج با شرح مصیبتهایی که در واقعه عاشورا بر خاندان اهل بیت(ع) وارد آمده، به سمت ایجاد این تفکر در ذهن مخاطب خود میرود که آنچه در جریان عاشورا بر خاندان نبوت رفته است، فراتر از هر بلا و مصیبتی است که در تاریخ بر خاندان نبوت و اهل بیت وارد شدهاست. بخشی از کتاب:
اسد: مردی را که از یاران پیامبر بود و پیامبر او را به بهشت بشارت داده دشنام میگویی و به آتش جهنم بشارت میدهی؟
سعید: همان مردی که حکومت و زمام امور را به تنهایی به دست گرفت و صاحب آن شد و اصل مهمی را در اسلام نابود ساخت و اساس «شورا» را جعل کرد و با نص قرآن دشمنی ورزید و احکام سنت را فنا کرد؟ هنگامیکه پدربزرگم به نظرش اعتراض کرد، او را درحالیکه نماز میخواند، کشت.
اسد: در کارها همیشه با ما مشورت میکرد.
بُشر: برای آنکه شکوه حکومتش را کامل کند! شما آفت بزرگ ما هستید. شما فقط ظاهرا با شورا بودید. موافقت شما پیشاپیش اعلام شده بود و دهانتان جز برای چشم گفتن باز نشد.
سعید: آیا یکی از شما با نظر معاویه مخالفت کرد که پس از آن نجات یابد؟ شما او را به سلطنت رساندید.
بُشر: عادت کرده بود که نه را نشنود.
سعید: «حسین» کجاست تا با او بیعت کنیم و یزید را از حکومت خلع کنیم؟ حسین کجاست ای بُشر؟
بُشر: حسینبنعلی بر منبر جدش برای مردم سخن میگوید و حدیث نقل میکند. بشتاب تا بتوانیم محضر او را درک کنیم.
سعید: من از سرزمین عراق آمدهام تا او را ببینم، اما او را در خانهاش و در مسجد نیافتم.
(چند مرد جلو میآیند.)
مرد اول: (درحالیکه جلو میآید) آیا واقعا پسر ابوسفیان مرد؟ آیا واقعا این شب سنگین سپری شد؟ ...
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران