loader-img
loader-img-2
هدر ارسال پستی

شنل قرمزی

5 / 0
like like
like like

یکی بود یکی نبود. دختر کوچکی بود به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نام شنل قرمزی. یک روز مادرِ شنل قرمزی به او گفت: «دختر عزیزم، این سبد خوراکی را بردار و برای مادربزرگ ببر.»
شنل قرمزی، شنل قرمزش را پوشید و سبد را برداشت. مادر گفت: «دختر گلم، شنل قرمزی، در راه خانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی مادربزرگ با غریبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها حرف نزن! مخصوصا با گرگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها.»

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "شنل قرمزی" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک