loader-img
loader-img-2

داستان یک اسم جدید

5 / 0
like like
like like

بهار 1966، لی لا با نگرانی زیاد، جعبه ای فانتزی حاوی هشت دفترچه به من داد. گفت دیگر نمی تواند آن را در خانه نگاه دارد. از این می ترسد شوهرش آن ها را پیدا کند و بخواند. به جز چند اشاره ی طنزآمیز بابت نخ زیادی که دور جعبه پیچیده بود، حرف دیگری را به او نزدم و جعبه را گرفتم. رابطه مان آن زمان خیلی بد بود، اما به نظر می رسید فقط من این طور فکر می کردم. وقتی به ندرت، همدیگر را می دیدیم، مرا ناراحت نمی کرد. هرگز حرف خصمانه و تندی نمی زد، فقط محبت نشان می داد. این کتاب جلد دوم از مجموعۀ "ناپل" است.

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "داستان یک اسم جدید" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک