loader-img
loader-img-2
هدر ارسال پستی

بچه ی آدم

5 / 0
like like
like like

من از طبیعت خوشم نمی‌آید. زشت است. همه چیز سبز است. حوصلۀ آدم سر می‌رود! مامان بهم گفت: «این حرف را نزن لئونارد! طبیعت فوق‌العاده است.» بابا هم گفت: «همۀ بچه‌ها طبیعت را دوست دارند…»
لئوناردِ داستان «بچۀ آدم»، از کارهای بزرگترها خسته شده و توی جنگل با حیواناتی آشنا می‌شود که ازش می‌پرسند به چه دردی می‌خورد،‌ اما او جواب سوال را نمی‌داند. گرگ هم لئونارد را نمی‌خورد، و او از این ناراحت است که حتی به درد خورده شدن هم نمی‌خورد. مکالمه‌های بین لئونارد و حیوانات از طنز لطیف و درعین حال عمیقی برخوردار است. کتاب متن ساده‌ و روانی دارد که خواندنش برای بزرگ‌ترها هم فوق‌العاده جذاب است!
«ببخشید تو چی هستی؟»
«یعنی چی من چی هستم؟»
«خب یعنی چه جور حیوانی هستی؟»
توی دلم گفتم: «ای وای، حنماً الآن توی دل همان جنگلی هستم که مامان برایم گفته بود. گوسفند بیچاره تا حالا توی زندگی‌اش بچۀ آدم ندیده!»
گفتم: «من حیوان نیستم، لئونارد هستم.»
گوسفند ازم پرسید: «لئوناردو یک جور پلنگ است؟»
«نخیر! اسمم لئونارد است. اصلاً بگو ببینم اسم خودت چی است؟»
«گوسفند»
«آهان.متوجه شدم»
بعد گوسفند مرا بو کرد و یک سوال خنده‌دار ازم پرسید:
«تو به چه دردی می‌خوری؟»

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "بچه ی آدم" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک