loader-img
loader-img-2
هدر ارسال پستی

البته که عصبانی هستم (پنج جستار درباره وطن و انزوای خودخواسته)

5 / 0
like like
like like

دوبراوکا اوگرشیچ نویسنده ای یوگسلاو است. بعد تجزیه یوگسلاوی، هویت ملی اش به یغما رفت و برای کروات شدن زیر فشار قرار گرفت. چرا؟ چون زاگرب خانه اش بود. وقت تصمیم گیری بود: آیا هویت تازه اش را می پذیرفت؟ آیا به نبرد تفوق کرواسی می پیوست؟ آیا از فرصت استفاده می کرد، بی صدا از کشور می زد بیرون و از نو در کشوری دیگر ریشه می دواند؟ یا نه، می گفت «هر چه بادا باد! من یوگسلاو ام!» اوگرشیچ از همین دسته هر چه بادا بادها بود. او قلمش را چون اسلحه ای بالا گرفت، و علیه کسانی که برای ربودن هویت یوگسلاوش دست به یکی کرده بودند، اعلام جنگ کرد.
اوگرشیچ به کرواتی می نویسد و به ترجمه کتاب هایش برای معرفی آثارش به دنیای انگلیسی زبان بسنده می کند. او در هیچ مصاحبه یا متنی اصرارش را به نوشتن صرف به زبان مادری توضیح نداده، اما می شود با در نظر گرفتن مجموع آثار او این طور برداشت کرد که نوشتن به زبان کرواتی مقاومت شخصی و همیشگی او در برابر انکار هویت یوگسلاوش است. می توانند گذرنامه اش را بگیرند، لقب جادوگر بهش بدهند، مجبورش کنند حرفه اش را در کشورهایی دیگر ادامه بدهد اما نمی توانند زبانی را تغییر دهند که برای نوشتن انتخاب کرده. او شهروند ادبیات است و یک یوگسلاو که به کرواتی می نویسد. کتاب های او در کنار نویسندگانی صرب، بوسنیایی، اسلوونیایی و مقدونیه ای در قفسه ی کتاب های اسلاویک کتابخانه ها می مانند تا آخرین گواهی های به جامانده از یوگسلاوی ای باشند که روزگاری وجود داشت.
 

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "البته که عصبانی هستم (پنج جستار درباره وطن و انزوای خودخواسته)" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک