loader-img
loader-img-2

دختری با روبان سفید

5 / 0
like like
like like

با این که می دانم این چیزها فقط یک سری خیالات خام است، هر بار قهرمان کتابی به گذشته برمی گردد حسابی به او حسودی می کنم. به خصوص که بتواند برود و چیزی را در سال ها قبل درست کند. مژگان کلهر هم در رمان دختری با روبان سفید حتما این را می داند، چون فکر می کنم آدم های زیادی از فکر برگشتن به گذشته، حتی در حد مرور خاطرات خوش، لبخند می زنند.اما انگار به همین سادگی هم نیست، چون « احترام»، پیرزنی که در یک خانه ی قدیمی زندگی می کند، خودش به تنهایی نمی تواند چیزی را در گذشته عوض کند و به کمک شیرین، دختری که با مادرش در خانه ی او زندگی می کند، احتیاج دارد. شیرین هشت ساله، که توی خانه ای که مال خودشان نیست احساس سردرگمی و کسالت می کند، هم از یک ماجرای هیجان انگیز بدش نمی آید. به خصوص که این اتفاق ها در اتاقی می افتد که تا به حال احترام اجازه نداده کسی واردش شود و همین می تواند کمی سر شیرین را گرم کند.

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "دختری با روبان سفید" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک