دختر شینا (خاطرات قدم خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر) - خاطرات همسر شهید

همه ما می‌دانیم که خانواده‌ها و زنان زیادی به خاطر دفاع مقدس، همسر، پدر و مادر، خواهر و برادر و فرزندانشان را از دست داده‌اند؛ اما «دختر شینا» کمی خاص است. «بهناز ضرابی‌زاده» می‌گوید: « این موضوع برای من بسیار تامل برانگیز بود، زنی که در روستا زندگی می‌کرد به فضای شهر آمده و به تنهایی در اوج جوانی، تمام هم و غمش بزرگ کردن فرزندانش شده‌بود. بنابراین تصمیم گرفتم درباره فراز و نشیب های زندگی این زن با او مصاحبه کنم.»

دختر شینا کتابی پر از عاشقانه‌های زندگی یک زوج در دوران دفاع مقدس، و پر از فداکاری‌ها و سختی‌هایی است که یک مادر برای درست تربیت کردن فرزندانش آن هم دست تنها متحمل می‌شود. کتاب سرشار از لحظه‌های تلخ و شیرین زندگی روستایی و شهری است. اگر کتاب را باز کنید، می‌بینید که فصل اول آن با این جملات شیرین آغاز شده است:

«پدرم مریض بود. می‌گفتند به بیماری خیلی سختی مبتلا شده‌است. من که به دنیا آمدم، حالش خوبِ خوب شد.

همه فامیل و دوست و آشنا تولد من را باعث سلامتی و بهبودی پدر می‌دانستند. عمویم به وجد آمده‌بود و می‌گفت: «چه بچه خوش قدمی! اصلا اسمش را بگذارید، قدم خیر.» آخرین بچه پدر و مادرم بودم. ...»