loader-img
loader-img-2
هدر ارسال پستی

زنان کوچک

5 / 0
like like
like like

داستان کتاب زنان کوچک در مورد خانواده مارچ است که قبلاً پولدار بوده‌اند ولی الان وضعیت خوبی ندارند و پدرشان برای کمک به سربازان وطن به جنگ رفته است و حالا آن‌ها سعی می‌کنند زندگی خود را اداره کرده و در کنارش به مردم محتاج کمک کنند. آن‌ها همگی زندگی نسبتا سختی دارند و از یکدیگر حمایت می‌کنند و ماجراهای جالبی برایشان پیش می‌آید. در کتاب دوم، ماجراهای جالبی پیش می‌آید که از برجسته‌ترینشان می‌توان به این ماجراها اشاره کرد: لاری عاشق جو می‌شود و جو هم که این موضوع را فهمیده است سعی می‌کند از او دوری کند؛ ولی یک روز وقتی برای قدم زدن به بیرون می‌روند لاری درخواست خود را به زبان می‌آورد و از جو می‌خواهد با او ازدواج کند. لاری به او می‌گوید که از اولین لحظه‌ای که او را دیده است عاشقش شده است. جو درخواست او را رد می‌کند و به او می‌گوید که با وجود این که سعی کرده است، نتوانسته است عاشق لاری باشد. لاری که افسرده شده است به همراه پدربزرگ خود به اروپا می‌رود و در آن جا ایمی را ملاقات می‌کند و چون ایمی خیلی با او مهربان بوده است، عاشق ایمی می‌شود و ایمی هم که او را دوست دارد با او ازدواج می‌کند. خواهر خود بسیار اندوهگین شده است کتابی به نام "بتِ من" (My Beth) می‌نویسد و آن را برای دوست خود پروفسور می‌فرستد. پروفسور با خواندن کتاب عاشق جو می‌شود و جو هم با وجود این که به لاری گفته است هرگز ازدواج نمی‌کند، عاشق پروفسور می‌شود و وقتی پروفسور بعد از ازدواج ایمی و لاری به آمریکا می‌آید، جو را ملاقات می‌کند و سرانجام به او می‌گوید که دوستش دارد و آن‌ها با هم ازدواج می‌کنند.

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "زنان کوچک" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک