loader-img
loader-img-2

گریه آرام

5 / 0
like like
like like

برای اولین بار طی این چند ماه سرم را زیر پتو بردم و بوی گرم تن خودم را به ریه ها فرستادم؛ انگار که آدم ژرفای خودش را ببوید. یک مهره دار بودم به طول یکصد و هفتاد سانتیمتر که سرم را درون روده هایم فرو برده بودم تا حلقه ی ساده ی جسم خودم را ببندم. انگار که درد اندک بدنم و حس خالی وجودم به یک نوع احساس ناشناس و پرگناه لذت تبدیل شده بود، لذت این که از شر نگاه دیگران رها هستم. حس می کردم شاید با این احساسات حتی باردار شوم و مانند پست ترین موجودات به تولیدمثل از راه تقسیم سلولی دست یابم. در حالی که با ناراحتی نفس می کشیدم، سرم را زیر پتوی گرم، تاریک و بدبو نگه داشتم و تلاش کردم تصویر خودم را که خفه شده ام در ذهن بازسازی کنم، با سری به رنگ قرمز...

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "گریه آرام" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک