«نامیرا» کتابی به قلم «صادق کرمیار» رمانی شخصیتمحور است؛ حکایتی با خرده روایتهایی از تغییر روش، هدف، آرزو و عاقبت آدمها. کرمیار کتاب را به سبک رمانهای کلاسیک و با شروعی آرام آغاز میکند و شخصیتها را یک به یک وارد داستان میکند. این اثر درباره دختر و پسر جوانیست که بین حمایت از امام حسین(ع) و یزید تردید دارند؛ در طول داستان، این دو جوان سعی میکنند با استدلالهای مختلف، طرف «حق» را بیابند.
«نامیرا» حقیقتا توصیفی درست از حرکت امام حسین(ع) است. در بخشی از کتاب میخوانیم:
مرد لحظهای در چشمان عبدالله خیره شد. بعد گفت: «شما از چه میگریزید؟! اگر همه ما کشته شویم، بهتر از آن است که مردی چون یزید را بر جایگاه رسول خدا ببینیم.»
و با پای پیاده به راه افتاد و دور شد. عبدالله مبهوت ماند و لحظهای بعد خود را به مرد رساند. گفت: «صبر کن غریبه!»
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران