محصولات مرتبط
«به خدا سوگند که دنیای شما در نزد من پستتر و حقیرتر است از استخوان خوکی در دست یک جذامی.» حضرت علی (ع)
کتاب استخوان خوک و دستهای جذامی دربارهی داستانهای زندگی مردمی است که هرکدام دغدغهها و مشکلات خود را دارند و یک دانای کل زندگیشان را روایت میکند.
دانیال که با مادرش زندگی میکند و دچار عارضهای مادرزادی است، محسن که قرار است از همسرش جدا شود و نگران این است که زنش تنها فرزندشان را از او جدا کند، حامد که دانشجوی عکاسی است و عاشق نگاری شده که شبیه نامزدش مهناز است. نامزدی که از او دور است و در آمستردام درس میخواند، نوذر که به خاطر پول حاضر است دست به هر جنایتی بزند، دکتر مفید و همسرش افسانه که پسرشان سرطان دارد و دغدغهشان پیداکردن کسی است که بتواند به او مغز استخوان بدهد، سوسن که پس از سال ها امرار معاش از راه نادرست، حالا عشق را با شاعری به نام کیانوش تجربه میکند و پریسا که در یک مهمانی مورد تجاوز قرارگرفته و از آیندهاش نا امید است. به نظر میآید شخصیت محوری داستان، دانیال باشد چون بسیاری از جملات زیبای کتاب از زبان او نقل میشود. اما پایان کار این آدمها چه میشود؟ چه چیز انها را به آرامش میرساند؟ وجه مشترک این روایتهای موازی درد و اندوهی است که در آنها جریان دارد اما درد و اندوهی که با روزنهای به رستگاری میرسد.
بسیاری از منتقدین معتقدند که کتاب استخوان خوک و دستهای جذامی از برجستهترین آثار ادبیات روشنفکرانه دینی محسوب میشود.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران