«قمقام زخار و صمصام بتار»، به معنی دریای آکنده و شمشیر بُرنده، مقتلی فارسی نوشته «فرهاد میرزای قاجار» است که در بخشی از آن میخوانیم:
در روز عاشورا، پس از آنکه آن شاهباز اوج شهادت از هدایت قوم مأیوس شد، به میدان عشق بازی قدم نهاد. بر یمین و یسار تاخت و از کشته پشته ساخت. شیطان رجیم به درگاه رب العزه عارض شد: خدا، خدا، خدا، مقام حسین در درگاه احدیت مشهود است، پس از شهادت در اعلا علیین با جد و پدر و مادر و برادر خود از نعیم روضهی رضوان بهرهمند است. در این میدان چه امتحانی از او شده است؟ ندا رسید: ای لعین، نظر کن تا عشق بازی حسین را دریابی که سر و دستار نداند که کدام اندازد. به آفتاب جهان تاب حکم شد: با حرارتی سخت بر بدن مبارک بتاب، به زخمها و جراحات امر آمد: با حُرقت تمام بر آن جسم پاک اثر کن. به تشنگی خطاب رسید با شدت خویش آن دل و جگر مطهر تفته ساز. با این همه الم و زحمت آن حضرت پیوسته بر زبان مبارک جاری میفرمود: «رضا بقضاک لامعبودَ سواک».
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران