loader-img
loader-img-2

جزیره پدربزرگ

5 / 0
like like
like like

کارن روی عرشه بود
دورتادورش یک عالمه پشت بام بود،
درست قد یک اقیانوس.
پدربزرگ خیلی بلند گفت:
«محکم و استوار باش، مثل این کشتی!»
کارن پدربزرگ را دوست دارد.
پدربزرگ هم کارن را دوست دارد.
و این هیچوقت تغییر نمی کند
حتی اگر یک روز پدربزرگ برود آن دور دورها

(بخشی از کتاب)

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "جزیره پدربزرگ" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک