loader-img
loader-img-2

نمایشنامه های مدرن ایبسن 3

5 / 0
like like
like like

در واپسین چهار نمایشنامه، ایبسن دیگر چندان کاری با جامعه ـ این پیکرهٔ بزرگ برساخته از توده‌های آدم‌ها ـ و چندوچونِ کردوکارِ این غول ندارد. او اینک نگاه تیز و رخنه‌گر خود را به سازه‌ها یا یاخته‌های این پیکره، به تک‌آدم‌ها می‌اندازد و با آن‌ها و درون و روانِ آن‌ها کار دارد و به زندگی، به‌ویژه به زندگیِ درونیِ آدم‌ها، به انگیزه‌های پنهانِ کنش‌های آشکار و شگفت‌انگیز آن‌ها، به نگاه و دریافت آن‌ها از زندگی و نیز جایگاه مفاهیمی چون آزادی، آزادگی، دلدادگی، بلندپروازی، گذشت، قدرت، خودفریبی و هنر در آن می‌پردازد. اینجا چشم آدمی به روی گرفتاری‌های درونی‌اش باز می‌شود و می‌بیند که از هزاران راه و به هزاران شیوه می‌توان زندگی خود و دیگران را تباه کرد و ازاین‌رو، پاس داشتن، ساختن و بالاندن و شکوفاندن آن’ چه اندازه دشوار است.
ایبسن‌شناس برجسته‌ای چون گئورگ براندِس می‌گفت نمایشنامه‌هایِ روزِ ایبسن را می‌توان دو دسته کرد: در سویی، شش نمایشنامهٔ نخست از پایه‌هایِ جامعه تا رُسْمِرسْ‌هُلم، و در سوی دیگر، شش نمایشنامهٔ دیگر از بانویِ دریایی تا زمانی که ما مرده‌ها بیدار می‌شویم. او در سخنرانی‌ای دربارهٔ ایبسن در سالِ 1906 در نروژ گفت: «هنوز به یاد دارم وقتی ایبسن رُسْمِرسْ‌هُلم را نوشته بود و روزی به من گفت: “حالا دیگر نمی‌خواهم ستیزگرانه بنویسم”، فکر کردم: خب، خدای من، دیگر از این مرد چه می‌ماند؟ ولی همان‌جور که می‌دانیم، به گفته‌اش وفادار ماند. این شش نمایشنامهٔ پایانی ستیزه‌جویانه نیستند، درام‌هایِ خانوادگی و شخصیتی‌اند.» درون‌مایهٔ نمایشنامه‌ها آشکارا نشان از آسمانِ ابرگرفتهٔ خزانِ درونِ ایبسن دارد.

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "نمایشنامه های مدرن ایبسن 3" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک