loader-img
loader-img-2
هدر ارسال پستی

کارخانه های مرگ

5 / 0
like like
like like

همواره این پرسش را می‌شود پیش رو گذاشت که ژاپن و آمریکا چه‌گونه پس از پرل هاربر، هیروشیما و ناکازاکی، نه فقط در یک صلح پایدار، بلکه در ارتباط سیاسی و اقتصادی مدام باقی مانده‌اند، با توجه به اینکه تاریخ نشان داده، خیلی کمتر از این ماجراها می‌تواند دو کشور را دشمن ابدی کند!

یکی از نکته‌های مغفول مانده و کمتر پرداخته شده، آزمایش‌های سلاح‌های بیولوژیکی‌ست که واحد 731 ارتش کوانتونگ ژاپن به رهبری ژنرال شیرو ایشی، روی چند ده هزار نفر اسیر و غیرنظامی چینی، مغول، کره‌ای و روس در منچوری انجام داده است! حجم این آزمایش‌ها و تنوع سلاح‌های میکروبی و شیمیایی چنان بود که اگر آدم بخت‌برگشته‌ای به هر دلیلی در بازه‌ی زمانی 1932 تا 1945 گذرش به محله‌ی پینگ فانگ شهر هاربر در منچوری می‌افتاد، با تپه‌هایی عظیم از اجساد انسانی روبرو می‌شد که تک‌تک‌شان با وحشتناک‌ترین سلاح‌های کشتار جمعی، به بدن‌هایی متلاشی‌شده و ازریخت‌افتاده‌ تبدیل شده‌اند که حتی لحظه‌ای چشم دوختن به آن‌ها می‌توانست تمام خاطره‌اش از زندگی و زیبایی‌هایش را مخدوش کند.

کتاب «کارخانه‌های مرگ: جنگ بیولوژیک ژاپن،1932 تا 1945 و لاپوشانی آمریکا» نوشته‌ی «شلدون اچ. هریس» از منظر اسناد و مدارک به‌جا مانده و انبوهی مصاحبه و تحقیق، به بهترین نحو توانسته ابعاد عظیم جنایات جنگی حکومت ژاپنی را نشان دهد که با امپراتور-خدایش هوس کرده بود همه‌ی جهان را زیر یک سقف داشته باشد، ولی به هر جایی پا گذاشت جز کشتار و غارت کاری نکرد.

در نقطه‌هایی مثل ماجرای منچوری است که می‌توان به دلایل رابطه‌ی آمریکا و ژاپن رسید و همان‌طور که هریس در کارخانه‌های مرگ آورده است، آمریکایی‌ها برای دستیابی به سلاح‌های بیولوژیک ژاپنی‌ها و استفاده از تجارب‌شان، نه فقط برابر این جنایت‌ها سکوت کردند بلکه از حکومت ژاپن حفاظت کرده و مصون نگهش داشتند.

نکته‌ای که یادآور این جمله‌ی شکسپیر است: جهنم خالی است، همه‌ی شیاطین همین‌جا روی زمین‌اند!

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کارخانه های مرگ" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک