محصولات مرتبط
کتاب پدر، مادر کمی هم به من گوش کنید نوشته دکتر علی صاحبی میباشد که توسط انتشارات سایه سخن منتشر شده است. کتاب پدر، مادر کمی هم به من گوش کنید که در دست دارید تلاشی است برای نگرش دوباره به مسئله انضباط و دیسیپلین؛ اینبار از دیدگاه کودک پیشدبستانی. مؤلف قصد ندارد به والدین دستورالعملی بدهد که چه باید کرد و چه نباید کرد، بلکه هدف اصلی او فراهم آوردن زمینهای است تا والدین بتوانند با شناخت بیشتر کودک خود، بهتر تصمیم بگیرند و به طیف گسترده و متنوع رفتارهای او به شیوه مناسبتری پاسخ دهند. در کتاب پدر، مادر کمی هم به من گوش کنید آمده است: انضباط یکی از مفاهیم بسیار گسترده و فراگیر است. چنانکه تمام کسانی که به نوعی با کودکان سروکار دارند، اعم از والدین، معلمان و مربیان مهدکودک با هر میزان تجربه و دانش، تمایل بسیاری دارند که در اینباره به بحث و گفتگو بنشینند. از طرف دیگر، انضباط عرصه بسیار پیچیدهای است که نمیتوان پاسخ فوری و سادهای به آن داد. با وجود تعداد بسیار کتابها، مقالات، جزوههای آموزشی، نوار و دیگر منابعی که هر ساله در این زمینه تولید و انتشار مییابد، مسئله انضباط و دیسیپلین همچنان فرایندی پرپیچ خم و دشوار به نظر میرسد. با مرور جدی آثاری که در یکی دو دهه اخیر در این زمینه انتشار یافتهاند، میتوان اظهار داشت که تعدادی از این منابع بسیار عالیاند، اما برخی دیگر مسئله را بسیار ساده انگاشتهاند و میکوشند این مقوله جدی و بسیار پیچیده را به فهرستی از تکنیکها، نصایح و راهحلهای از پیش تعیینشده کاهش دهند. نویسنده در کتاب پدر، مادر کمی هم به من گوش کنید میگوید: یکی از اصولیترین مشکلات این رویکردها به مسئله انضباط و دیسیپلین، نادیده گرفتن بیهمتا بودن هر کودک و یگانه بودن رابطه بین والدین و کودک در هر خانواده میپردازد. هیچکس نمیتواند نسخهای کامل و تمامعیار برای تمام کودکان بپیچد. البته برخی نصایح و راهنماییهای کلی بسیار خوب و مفید خواهند بود به شرطی که والدین بتوانند آنها با ویژگیهای فرزندشان تطبیق دهند. والدین باید فرزندشان را از صافی خصوصیات روانیاجتماعی بگذرانند، درست ارزیابی کنند و متناسب با شرایط کودک خود و موقعیتهای رفتاری وی به کارش گیرند. چنانچه والدین این فرایند اساسی را نادیده بگیرند، احتمال آنکه خود و فرزندانشان با ناکامی همراه با احساس بیکفایتی و عدم اعتماد نسبت به خویشتن روبرو شوند، بسیار زیاد است. زیرا آنان تکنیکهای و راهحلهای نابجا و گاه گول زنندهای را به کار گرفتهاند که حاصلی عملی برایشان نداشته است و این باعث میشود بیشتر و بیشتر نسبت به کارآمدی و کفایت خویشتن در اداره و کنترل و تربیت فرزندشان شک و تردید کنند. در کتاب پدر، مادر کمی هم به من گوش کنید، دلیل اصلی انتخاب چنین رویکردی اینگونه آمده است که به طور معمول در دنیای بزرگسالان همهچیز خودمحورانه، دریافت و تحلیل میشود؛ یعنی عادت کردهاند همهچیز را آنطور که خود میبینند و خود احساس میکنند، تفسیر و بر مبنای آن قضاوت و عمل کنند. به عبارت دیگر، بزرگسالان کودکی خود را به راحتی فراموش میکنند؛ دنیای پر شروشور کودکی را نیز به شیوه بزرگ سالانه ادراک میکنند. نکته بسیار روشن این است که متأسفانه در بین بزرگسالان، کمتر کسی به درستی میداند «جهان در ذهن کودک چگونه است او به جهان چگونه مینگرد؟» «چه چیز برایش معنادار است و چه چیز گیجکننده؟» «کودک چگونه با احساساتش کنار میآید و تجاری روزانهاش را چگونه تفسیر میکند؟» از اینرو بسیاری از بزرگسالان، قرن آرزو کردهاند بدانند در ذهن کودک چه میگذرد. خوشبختانه امروز به مدد مشاهدات دقیق و حساس و با بهرهگیری از اطلاعات به دست آمده از مطالعات علمی شناختشناسی و روانشناسی رشد و تحول یک سلسله نشانههایی درباره نگرش کودک نسبت به جهان و اینکه او چگونه روابطش را با جهان خارج معنا میکند در دسترس ما قرار گرفته است. در کتاب پدر، مادر کمی هم به من گوش کنید تلاش شده است از نتایج مذکور به بهترین وجه استفاده شود. آنچه در پی میآید، سلسله واقعیات کلی درباره کودکان پیشدبستانی است. قصد نداریم دستورالعملی از بایدها و نبایدها به والدین بدهیم، بلکه هدف اصلی فراهم آوردن زمینهای است تا والدین با شناخت بهتر نسبت به موضوعی که با آن سروکار دارند، تصمیمات بهتری بگیرند.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران