loader-img
loader-img-2
هدر ارسال پستی

گیسوانت طلا و چشمانت زمرد

5 / 0
like like
like like

 شیری یا روباه؟ مادر در خانه را به روی او باز کرده بود. شیر، شیر. نمره ها را به تخته ی اعلانات زده بودند، آخرین امتحان هایی بود که داده بود. از زیبایی شناسی نمره ی خوب آورده بود و از سخن سنجی نمره ی قبولی. قاسم هم نمره های قبولی آورده بود. زدیم تو گوش لیسانس آقای نویسنده بعد از این. گفتم امشب ژیلا خانم با اون بطری های رویا زاش بیاد و به خودمون سور بدیم. از دانشکده که بیرون آمدند، قاسم رفت بالای سکویی و رو به در آن ایستاد و گفت: ای قبله ی حاجات، ای برآورنده ی آرزوها، بر تو سپاس باد که نیاز ما رو برآوردی و ما رو به مرتبه علو لیسانس مفتخر کردی و...

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "گیسوانت طلا و چشمانت زمرد" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک