loader-img
loader-img-2
هدر ارسال پستی

او مرگ را کشت

5 / 5
like like
like like

فرشته گفت: «می‌خوام یه چیزی بهت بگم؛ یادته که راجع به آقای شهریاری و پیشنهاد ازدواج برای ایشون صحبت کردیم.» گفتم: «آره، چطور مگه؟» گفت: «آقای شهریاری به من گفتن که این پیشنهاد رو به خودت بدم.» سرم داغ شد. دعوایش کردم که «معلوم هست چی می‌گی؟! تو که منو می‌شناختی، چطور قبول کردی؟» فرشته دختر شوخ و شنگی بود. زد زیر خنده و ریسه رفت. گفت: «به من چه؟ دکتر این پیغام رو داده، من فقط پیغام‌رسونم.»

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "او مرگ را کشت" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک