loader-img
loader-img-2
هدر ارسال پستی

میموزاهای الجزایر (تجربه های کوتاه 49)

5 / 0
like like
like like

پیرزن: جز من و تو کسی نیست.
زن جوان: چرا، کسی هست، وجودش رو احساس می‌کنم. کاملاً نزدیک من‌ئه، خیلی نزدیک… احساس‌ش می‌کنم… صدای نفس‌هاش رو می‌شنوم… بله… باز هم نزدیک‌تر شده، احساس می‌کنم دفترچهٔ نُت رو نگاه می‌کنه. دست‌های من رو نگاه می‌کنه.

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "میموزاهای الجزایر (تجربه های کوتاه 49)" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک