
معرفی کتابهای اربعین: او یافت مرا...
هر کسی در بین الحرمین نفس کشیده باشد، میفهمد افسرده کسی است که حسین(ع) را ندارد؛ اشک برای حسین(ع)، نه افسردگی، که حیات روح است. اصلا اشک برای امام حسین(ع) عزیزمان، خودش یک بسته داروی ضدافسردگی است.
من خودم به این نتیجه رسیدم که برای رانندگی در شهرهای عراق، تنها بلد بودن دو چیز کافی است: راننده، اول باید نحوه استفاده از گاز، کلاج، ترمز و فرمان را بلد باشد؛ دوم، باید بلد باشد که بوق بزند! ... به عبارتی، بوق زدن در عراق، نیمی از رانندگی است؛ یعنی شما از کنار ماشین رد بشوی، بوق میزنند، سوار ماشینشان بشوی بوق میزنند، پیاده شوی بوق میزنند، خلاف بروند، بوق میزنند؛ همه جا بوق میزنند.
«او یافت مرا» یکی از متفاوتترین سفرنامههای اربعینی است، نویسندهی کتاب «رضا عیوضی» است که خودش میگوید از همان اول قصد داشته سفرنامهای متفاوت و آمیخته با طنز از پیادهروی اربعین بنویسد. عیوضی مینویسد:
«طنز نوشتن درمورد یک واقعه مذهبی عظیم -آن هم پیادهروی اربعین- واقعاً یکجوری است! خیلی سخت است سفری شبیه به این را به طنز بکشی درحالی که مواظبی به وادی تمسخر و هتک حرمتها نیفتی؛ اما من همیشه برایم جای تأمل بود که چه احادیث و روایات قشنگی درمورد شادی و شوخی داریم در اسلام!
یکیاش همین حدیث زیبا از امام صادق (ع) که: «اَلمُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ و َالمُنافِقٌ قَطِبٌ غَضِبٌ»؛ یعنی مؤمن، شوخ و شنگ است و منافق، اخمو و عصبانی! من خواستم همین را به تصویر بکشم. خواستم مدلی از یک زندگی پویای شادِ دارای معرفت را نشان بدهم.»
نوع روایت عیوضی از اربعین به گونهای است که شادی و غم، خنده و اشک و ترش و شیرین را در کنار هم به جان خواننده مینوشاند. در سایهی همین طنزنویسی، جزئیاتی از این سفر بیان شده است که ممکن است به خاطر فضای جدی و معنوی دیگر سفرنامههای اربعین دیده نشود.
برای تهیه و خرید کتاب کلیک کنید.